حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای دست یافتن به قدرت ، نسبت به تحقق اهداف مورد نظر ملت ایران در انقلاب ۵۷ که آزادی ، استقلال و عدالت در راس آن ها بود ، بی اعتنائی نموده و از آن اهداف فاصله گرفت . در سیاست داخلی آزادی ها و حقوق اولیه و اساسی ملت را زیر پا گذاشت . در سیاست خارجی ، کج روی و دور شدن از سیاست مستقل ایرانی و گرایش و پیوند با برخی از بلوک های قدرت را پیشه کرد . با سوء مدیریت و سوء سیاست در سیاست های اقتصادی و اجتماعی و با فساد گسترده و بی سابقه ی اغلب کارگزارانش ، خود را از ماندگاری و استقرار بلند مدت دور نمود . در نتیجه اکنون که چهل و دو سال از انقلاب سپری شده ، کشور در شرایطی است که در بین همسایگان و جامعه بین المللی منزوی شده ، فرار مغز ها و مهاجرت بی سابقه ایرانیان به چهار گوشه جهان رکورد شکسته ، فقر و بیکاری ، گرانی و تورم روزگار مردم را سیاه کرده و نا کار آمدی و ندانم کاری کار بدستان حکومت در تمام امور کشور حتی در ساماندهی سوانح طبیعی مانند سیل و زلزله و در مواجهه با پاندمی مرگبار کرونا ، طاقت مردم ایران را طاق نموده است . شگفت انگیز است که حکومت به جای جبران مافات و دلجویی از ملت و آمدن به طرف مردم و توجه به خواسته های آنان ، به سرکوب بیشتر و تشبث به زندانی کردن و اعدام روزانه دست می زند . و این بد رفتاری ها و سیاه کاری ها به آن جا رسیده که جامعه ایران نه تنها خواستار ، بلکه تشنه ی تغییر شده است .
در انقلاب ۵۷ هم ، ملت ایران می دانست که باید تغییر دهد ، اما در جریان تغییر نتوانست آنچه را که هدف گرفته بود ، پیاده نماید و آرمانش را به کرسی نشاند . ولی امروز ، به حکم آنکه گذشته چراغ راه آینده است ، باید هوشیار باشیم و بدانیم که تغییر در چه جهت و به کدام سمت باید متمرکز گردد . مسلم و قطعی است که سمت و سوی تغییر و حرکت باید به طرف مردم سالاری و استقرار حاکمیت ملی توجه داشته باشد . اما نه در حرف وشعار ، بلکه بر اساس دقت در گزینش نوع حرکت که در ذات و ماهیت و جوهر آن ، دست یابی به حاکمیت ملی ممکن و میسر و قابل تصور باشد . امروز پس از کسب تجربیاتی که با بهای سنگین و در طول دهه ها بدست آمده ، دیگر زمان انتخاب بین بد و بد تر نیست . و زمان انتخاب بهترین است . بهترین حکومت ، حکومتی است که مردم در انتخاباتی آزاد و برای مدتی محدود بر می گزینند . حکومتی که در مقابل مردم پاسخگو باشد و ملت با ساز و کاری دموکراتیک ، همه وقت ، امکان و قدرت تغییر آن را داشته باشد . و مسئله توارث و ژن و حالت مادام العمری در شکل گیری آن نقشی نداشته باشد . زور و تفنگ و خشونت و معتقدان به بهره گیری از این گونه ابزار ها در بنیان آن راه نداشته و قابل قبول نباشند . آیا امروز کسانی که با نظریه هایی منحط مانند فدرال کردن ایران ، زمینه تجزیه این سرزمین تاریخی را پی ریزی می کنند ، میتوانند در ساختن آینده جایی داشته باشند ؟ امروز آحاد این ملت ، گروه های سیاسی ، شخصیت های ملی و اجتماعی ، افراد مرجع جامعه و عموم صاحب نظرانی که سازنده افکار عمومی هستند باید مسئولیت تاریخی خود را برای ساختن آینده این سرزمین بپذیرند . ودر روشنگری بکوشند . با دریغ بسیار کارنامه ی نا مقبول و تاسف بار حکومت برخاسته از انقلاب ، از جهات مختلف به گونه ای رقم خورده که دوران قبل از انقلاب را تطهیر و توجیه و روسپید کرده است . ونسل جوانی که آن دوران را ندیده و عمق فساد و اختناق آن را لمس نکرده ، وبرخی افراد فراموشکار و بعضی اشخاص سطحی نگر و فاقد ژرف بینی را واداشته تا حسرت زمان گذشته را بخورند و انقلاب را یک سره حاصل خطا و ندانم کاری نسل گذشته این ملت ، یا تنها نتیجه ی توطئه چینی و برنامه ریزی بیگانگان بیانگارند . و این در حالیست که متاسفانه ده ها رسانه بیگانه ساخته با ماهیت غیر اصیل و غیر ملی نیز از بام تا شام در همین راستا در بوق های تبلیغاتی خود می دمند . اما نمی گویند که اگر نا رضایتی عمومی نمی بود ، آیا امکان داشت که هر سناریو نویسی بتواند چیزی قریب به اتفاق ملت ایران را به صحنه انقلاب بکشاند ؟ و اشاره نمی کنند که آیا بیش از۳۰ میلیون نفر جمعیت ایران در زمان انقلاب همه دچار تاریک اندیشی و بی خردی و فاقد تشخیص صحیح بودند ؟ آن ها نمی گویند که کسانی که به هر دلیل موفق به دست یافتن به اهرم های قدرت گردیدند ، وعده های خود و اهداف انقلاب را به دست فراموشی سپرده و نسبت به خواسته های مردم بد عهدی و جفا کردند و انقلاب را به بی راهه ای بردند که این روزهای پریشانی وتاریکی برای این سرزمین رخ داده است ؟
امروز همه و همه و حتی برخی از افراد و عناصر حاضر در حکومت ، لزوم تغییر را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس می کنند . تغییر به سوی درایت و عقلانیت ، تغییر به سوی آزادی و استقلال ، تغییر به سوی حفظ منافع ملی و عدالت اجتماعی ، تغییر به سوی صلح و دوستی با همسایگان و جامعه جهانی و قطع نفوذ و سلطه و وابستگی وباج دهی به قدرت هایی خاص . اگر ملت ایران بتواند این تغییر را با مسالمت و به دور از خشونت و به نحوی متمدنانه به ثمر برساند و اگر ضرورت این تغییرات توسط همه پذیرفته شده و بتواند به گونه ای آرام و به دور از خشونت جامه عمل بپوشد ، موقعیتی مطلوب برای این سرزمین و این مردم محنت زده گشوده خواهد شد و اگر نه آینده ای مبهم و دور از منافع و مصالح ملی در انتظارمان خواهد بود . برای عبور از این گردنه ی سخت تاریخ ضروریست که همه نیروهای معتقد به آزادی ، استقلال ، عدالت و حاکمیت ملی و حفظ تمامیت ارضی دست در دست هم و متحدا در صحنه حضور داشته باشند.
سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران مورخ ۱۲ مهر۱۳۹۹